کد مطلب:139257 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:243

خطبه ی حضرت زینب در کوفه
هم در آن روز با مردم كوفه اشارت كرد كه، دم فرو بندید و گوش فرا دارید تا خطبه گویم و انصاف خویش از شما بستانم. همگان دم فرو بستند و آوازها بنشست. آن گاه خدای سبحانه را بستود و بر رسول و آل او درود فرستاد و فرمود:

«ای اهل كوفه و ای اهل غدر و مكر! می گریید و می نالید؟! آب چشم شما نایستاد و ناله و اندوه شما كم مباد «و هر آینه شما بر صفت آن زن باشید كه ریسمان همی رستی و نیك تاب می دادی و زان پس تاب آن ریسمان باز می گشودی و تار تار می كردی» [1] «ألا سآء ما قدمت لكم انفسكم ان سخط الله علیكم و فی العذاب انتم خالدون» [2] آیا می گریید و نحیب و ناله می كنید؟ ای و الله بسیار بگریید و اندك خندان باشید كه عاری بزرگ بردید و به هیج آب، شومی آن عار نتوانید شست و چگونه توانید شست كه سلاله ی پاك پیمبر و سید جوانان بهشت را كشته اید و بر مفزع [3] و پناه خویش دلیری كرده، پرده ی حرمت رسول دریده اید و آتش در پردگیان او افروخته! كاری شنیع و گناهی بزرگ كرده اید. دوری و مهجوری باد شما را! هر آینه سعی شما باطل ماند و دستهای شما بریده گشت و سودای شما زیان آورد و با خشم خدای سبحانه سزا گشتید و ذلت و خواری بر شما دست یافت. وای بر شما ای مردم كوفه! هیچ دانید كه كدام جگر از رسول خدا ببریدید و كدام پردگی او بیرون كشیدید و كدام خون او


بریختید و كدام حرمت او ضایع گذاشتید؟ امری بس منكر آوردید و كاری بست عجیب كردند. عجب نباشد كه از این واقعه، آسان خون ببارد و زمین بشكافد و كوهها متلاشی شود. اگر چند عذاب آن جهان شدیدتر بود و شما البته بدان جهان یاری نیابید. باری بدین چند روزه مهلت فریفته نشوید كه كس از خدای سبحانه پیش نتواند گرفت؛ و او - عز شأنه - خون خویش بخواهد خواست.» [4] «ان ربكم لبا المرصاد».

مردم همه از فصاحت این الفاظ و رشاقت [5] این معانی، به حیرت فرو شدند و سرانگشت تعجب گزیدن گرفتند. پیری همی گریست و ناله می كرد كه پدر و مادرم فدای شما باد كه پیران شما بهترین پیران اند و جوانان شما بهترین جوانان؛ و زنان شما بهترن زنان و نژاد شما بهترین نژادها.


[1] و لا تكونوا كالتي نقضت غزلها من بعد قوة انكاثا» النحل، 92.

[2] اشاره است به آيه ي شريفه ي 80 سوره مائده «تري كثيرا منهم يتولون الذين كفروا لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله عليهم و في العذاب هم خالدون».

[3] ملجأ و پناهگاه.

[4] اللهوف ص 192 و 193؛ احتجاج طبرسي ص 166، چاپ نجف.

[5] رشاقت: ظرافت.